Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 76 (1021 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Abzeichen {n} U نشانه گذاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
mathematische Notation {f} U نشانه گذاری ریاضی [ریاضی]
Other Matches
Beweis {m} U نشانه
Anzeichen {n} U نشانه
Anzeige {f} U نشانه
Ausdruck {m} U نشانه
Abkürzungszeichen {n} U نشانه اختصاری
Erkennungszeichen {n} U نشانه شناسایی
Biese {f} U تو گذاری
Ehrerbietung {f} U نشانه ی تکریم و وفاداری
Hommage {f} U نشانه ی تکریم و وفاداری
Huldigung {f} U نشانه ی تکریم و وفاداری
Symptome {pl} U نشانه های بیماری
Abgrenzung {f} U علامت گذاری
Auswertung {f} U قیمت گذاری
Beschriftung {f} U حروف گذاری
Datierung {f} U تاریخ گذاری
Abschätzung {f} U ارزش گذاری
Bezeichnung {f} U علامت گذاری
Benotung {f} U علامت گذاری
Demarkation {f} U علامت گذاری
Betitelung {f} U عنوان گذاری
Benennung {f} U نام گذاری
Eierlegen {n} U تخم گذاری
Bezeichnung {f} U نام گذاری
Eisprünge {pl} U تخمک گذاری ها
Eisprung {m} U تخمک گذاری
Auszeichnung {f} U قیمت گذاری
Ernennung {f} U نام گذاری
Abdichtung {f} U واشر گذاری
Anlage {f} U سرمایه گذاری
Diskriminierung {f} U فرق گذاری
Bombenanschlag {m} U بمب گذاری
Auswertung {f} U ارزش گذاری
Rohrleitung {f} U لوله گذاری
Zum Zeichen, dass ich dich liebe. U به نشانه اینکه دوست دارم.
Scharfschütze {m} U نشانه گیر [ارتش و ورزش]
Meisterschütze {m} U نشانه گیر [ارتش و ورزش]
guter Schütze {m} U نشانه گیر [ارتش و ورزش]
nicht klüger sein als zuvor [vorher] <idiom> U ملتفت نشدن [با وجود نشانه ها و توضیحات]
adressieren U نشانه گیرنده را روی پاکت گذاشتن
Achselzucken {n} U شانه بالا انداختن [به نشانه شک و بی اطلاعی]
investieren U سرمایه گذاری کردن
Anschlag {m} U انگشت گذاری [پیانو]
Beschilderung {f} U علامت گذاری [جاده]
Fehlinvestition {f} U سرمایه گذاری غلط
Fingersatz {m} U انگشت گذاری [موسیقی]
Ausschilderung {f} U علامت گذاری [خیابان]
Einkreisung {f} U علامت گذاری [با دایره]
die Achseln zucken <idiom> U نشانه بی علاقه [لاقید] یا نا آگاه بودن [اصطلاح]
Marke {f} U مشخصه [نشانه] [علامت] [حروف شناسایی موضوعی]
Fingerübung {f} U تمرین انگشت گذاری [موسیقی]
zielen [auf] U نشانه گرفتن به [هدف گیری کردن به] [قصد داشتن به]
richten [auf] U نشانه گرفتن به [هدف گیری کردن به] [قصد داشتن به]
ausrichten [auf] U نشانه گرفتن به [هدف گیری کردن به] [قصد داشتن به]
anvisieren [von] U نشانه گرفتن به [هدف گیری کردن به] [قصد داشتن به]
trachten U نشانه گرفتن به [هدف گیری کردن به] [قصد داشتن به]
gemeinsamer Zugriff auf Dateien [im Netzwerk] U اشتراک گذاری فایل [در شبکه رایانه]
Brutanstalt {f} U محل تخم گذاری [مرغ یا ماهی]
Kristallisationskern {m} U جای تخم گذاری [فیزیک] [شیمی]
Kristallisationskeim {m} U جای تخم گذاری [فیزیک] [شیمی]
Isolation {f} [Elektrizität; Wärme; Schall ...] U عایق گذاری [مانند برق گرما صوت و غیره ]
Tribut {m} U باج [یکی از طرفین به عنوان نشانه ای از احترام و یا تسلیم و یا وفاداری به دیگریمی دهد]
Abgabe {f} U باج [یکی از طرفین به عنوان نشانه ای از احترام و یا تسلیم و یا وفاداری به دیگریمی دهد]
Verbreitete Symptome für Diabetes sind Gewichtsverlust und Müdigkeit. U نشانه های رایج بیماری قند از دست دادن وزن و خستگی هستند.
gesperrt setzen U فاصله گذاری [بین حروف را بیشتر کردن] [رایانه شناسی ] [چاپ]
Buchstaben [Text] sperren U فاصله گذاری [بین حروف را بیشتر کردن] [رایانه شناسی ] [چاپ]
auf bestimmte Symptome achten U توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
auf etwas abzielen U هدف گیری [نشانه گیری] کردن به چیزی
auf etwas zielen U هدف گیری [نشانه گیری] کردن به چیزی
anstreichen U علامت گذاشتن [نشانه گذاشتن ]
markieren U علامت گذاشتن [نشانه گذاشتن ]
kennzeichnen U علامت گذاشتن [نشانه گذاشتن ]
signalisieren U علامت دادن [نشانه دادن]
anzeigen U علامت دادن [نشانه دادن]
ankündigen U علامت دادن [نشانه دادن]
Recent search history Forum search
1حروف الفبا و نشانه ها
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com